هنگامی که نیروی سومی وارد دعوای کودکان میشود که از هر دوی آنها برتر و قدرت بالاتری دارد اثرات منفی به بار میآورد.
مشاجره و رقابت امری جدانشدنی از زندگی و رشد کودکان است. به طوری که تمامی والدین در بین فرزندان خود و دوستان آنها به کرات شاهد چنین اتفاقهایی هستند. اما در این بین بسیاری از والدین، با اینکه میدانند درگیری کودکان با یکدیگر خیلی زود خاتمه پیدا خواهد کرد، سریع مداخله میکنند و واکنش نشان میدهند. به عبارتی نیروی سومی وارد دعوای کودکان میشود که از هر دوی آنها برتر و قدرت بالاتری دارد. ورود والدین به این مشاجرات در نگاه اول کمک کننده و رهایی بخش فرزندشان است. اما در باطن اتفاق دیگری در حال انجام است.
چرا نباید سریع مداخله کرد؟
دعوای کودکان در زمین بازی یا درگیری آنها با هم باعث تقویت مهارتهای اجتماعی و همدلی بین کودکان خواهد شد. ورود سریع والدین به کودک آنها این پیام را میرساند که «تو به تنهایی قادر به حل مسیله و دفاع از خود نیستی و من همیشه باید در کنار تو باشم». بیشتر درگیریهای کودکان فرصت مناسبی برای رشد و ایجاد مهارتهای اجتماعی است. در چنین شرایطی، بهتر است والدین ابتدا صبر و حوصله به خرج دهند و منتظر بمانند و ببینند کودکان چه عکسالعملی نشان میدهند. کودکان باید نحوه تعامل اجتماعی با دیگران را یاد بگیرند و مشکلاتشان را به کمک همین تجربیات اولیه در دعواها حل کنند. در حقیقت باید دانست که این دعواها تنها بازی زندگی بزرگسالی آنها است و دخالت بزرگترها در این مشاجرات فرصت تجربه آموزی برای آینده را از آنها میگیرد.
فراز و نشیبهای «زندگی حقیقی» بدون حمایت والدین
گاهی والدین از مداخله کردن احساس خوبی پیدا میکنند. آنها بر این باورند که با مداخله کردن مهارتهای لازم را برای حل دعواهایشان و یا مقابله با قلدری را به کودکشان یاد میدهند. در نهایت چون مداخله آنها پایان درگیری را در پی دارند، احساس میکنند مؤثر واقع شدهاند. البته کودکانشان هم، از اینکه احساساتشان شنیده شده است و پدر و مادر حامی آنها بودهاند، احساس مثبتی دارند.
با وجود این، چرا والدین نباید همیشه وارد درگیری شوند و مداخله کنند؟ چون زندگی فراز و نشیبهای فراوانی دارد و والدین همیشه و در هر شرایطی حضور ندارند. پس بهتر است کودک از قبل مهارتهایی برای حل تعارضات کسب کرده باشد. علاوه بر این در بین همسالان کودک آنها در آینده با القابی شناخته میشوند که نقطه مرکزی اعتماد به نفس آنها برای ابراز وجود در بین همسالانشان را مورد هدف قرار میدهد.
به عنوان یک والد تنها در صورتی که به این نتیجه رسیدید که دعوا وارد مسیر خطرناکتری شده، وقت مداخله رسیده است. فراموش نکنید که این مشاجرات تنها یک رزمایش برای آینده کودکتان است. پس از کودکان بخواهید هر کدام مشکل را بیان کنند و شما نیز خیلی واضح مشکل را دوباره بازگو کنید. سپس بخواهید راهحلهای مشکل را بیان کنند و اختلافات بین خودشان را به شیوه دیگری غیر از گلاویز شدن حل کنند. یادگیری این مهارت تنها برای خاتمه دادن به دعوا نیست، بلکه آنها را مجبور میکند به روش پختهتر و منطقیتری با هم مذاکره کنند.
در اینباره بخوانید
چه زمانی بهتر است والدین یا بزرگترها وارد درگیری شوند و آن را خاتمه دهند؟
وقتی قلدری اتفاق میافتد. قلدری به معنی این است که یکی از کودکان، با تکرار حرکاتی، قصد آسیب رساندن به کودک دیگر را دارد. در چنین وضعیتی، نوعی تفاضل قدرت هم وجود دارد. معمولا یکی از آنها از لحاظ سنی یا جسمی از دیگری بزرگتر است. یا وقتی خطر آسیب جسمی وجود دارد نیز والدین باید برای مراقبت و محافظت از کودک اقدامی انجام دهند.