
بهگزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از سرویس دین و اندیشه ایبنا، رضا دستجردی نوشت: «درآمدی بر تکامل فرهنگ» با تمرکز بر دانش ممتیک با دو رویکرد سیستمی و سمیوتیک و کاربردهای آن در مطالعات هنری، بهقلم کامران پاکنژاد دانشآموخته دکتری پژوهش هنر، از تازههای نشر چاو است. کتاب با نگاهی نو و میانرشتهای، به یکی از بنیادیترین پرسشهای عصر معاصر میپردازد: «آیا فرهنگ را میتوان همچون زیستجهان طبیعی، تابع قانونهای تکامل دانست؟» و «آیا سازوکارهایی که در بدن موجودات زنده عمل میکنند، در قلمرو اندیشه، معنا، و رفتارهای اجتماعی انسان نیز قابل مشاهدهاند؟» نویسنده در پاسخ به این پرسشها، دانشی نوظهور با نام ممشناسی (Memetics) را مبنای کار خود قرار داده و آن را با نظریه پیچیدگی و نشانهشناسی فرهنگی در آمیخته است.
کتاب در نگاه نخست، یادآور رویکردی فلسفی و علمی است که از مرزهای سنتی علوم انسانی فراتر میرود. همانگونه که داروین با تئوری انتخاب طبیعی، حیات را در چارچوب رقابت، جهش و سازگاری توضیح داد، نویسنده این کتاب نیز بر آن است که الگوهای رفتاری مشابهی در عرصه فرهنگ وجود دارد که در آنها ایدهها، باورها، نمادها و عادتهای فرهنگی، مانند ژنها در بدن جانداران، در مسیر بقا، تغییر و تکامل قرار میگیرند.

پاکنژاد، دیباچه خود را با بحثی واژهشناسانه آغاز و ریشههای واژه «فرهنگ» را در فارسی و دیگر زبانها بررسی میکند. نویسنده با اشاره به خاستگاه کهن واژه «فرهنگ» در فارسی میانه (از ریشه «فر» به معنی پیش و «تنگ» به معنی کشیدن)، و تطبیق آن با واژه لاتین Culture بهمعنای «کشت و پروردن»، نشان میدهد که مفهوم فرهنگ از ابتدا با فرایند رشد، آموزش و پرورش گره خورده است. او سپس تعریف کلاسیک ادوارد تایلور انسانشناس انگلیسی قرن نوزدهم را بهعنوان نقطه عزیمت خود برمیگزیند؛ تعریفی که فرهنگ را «کلیت درهمتافتهای از دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست میآورد» میداند.

نویسنده در ادامه، به کاستی رویکردهای کلاسیک در مطالعات فرهنگی، بهویژه نبود یک دیدگاه کلنگر که بتواند دادههای پراکنده تاریخی، اجتماعی، روانشناختی و فلسفی را در قالب نظریهای جامع تفسیر کند، اشاره میکند. او این خلأ را با بهرهگیری از نظریههای تکاملی و سیستمهای پیچیده که در دهه ۱۹۷۰، با ظهور پرسشهای بنیادین درباره تداوم الگوهای زیستی در سطح فرهنگ، زمینهساز شکلگیری دانش ممشناسی شدند، پر میکند.
از دید نویسنده، همانگونه که ژنها حامل اطلاعات زیستیاند، «ممها» نیز حامل اطلاعات فرهنگیاند. یک مم میتواند ایده، رسم اجتماعی، قطعه موسیقی یا حتی یک اصطلاح زبانی باشد؛ چیزی که از ذهنی به ذهن دیگر منتقل میشود و در رقابت با سایر ممها برای بقا تلاش میکند. در این چارچوب، فرهنگ بهمثابه شبکهای از ممهاست که در طول زمان، تحت تأثیر محیط، فناوری و تعاملات انسانی دگرگون میشود.
اما آنچه این اثر را از سایر کتابهای مشابه متمایز میکند، رویکرد نشانهشناختی آن است. نویسنده تنها به تحلیل تکاملی فرهنگ اکتفا نمیکند، بلکه به دگرگونی عناصر فرهنگی در دو بعد «ریختی» و «معنایی» نیز میپردازد. فرهنگ، از این منظر، نظامی از نشانههاست که معناهای خود را در بستر اجتماعی بازتولید و بازآفرینی میکند. هر نشانه، همانند یک ژن فرهنگی، میتواند در مواجهه با محیطهای تازه دچار جهش، تفسیر دوباره یا حذف شود.
از سوی دیگر، نظریه پیچیدگی (Complexity Theory) ستون فقرات روششناختی کتاب است. نویسنده با تکیه بر این نظریه نشان میدهد که فرهنگ نیز، همانند سیستمهای زنده، یک نظام پیچیده سازگار (Complex Adaptive System) است. در چنین سیستمی، رفتارهای کلان از تعاملات خرد بین اجزا پدید میآیند، بدون آنکه مرکز یا مرجع واحدی آنها را هدایت کند. درست همانگونه که رفتارهای اجتماعی یا روندهای فرهنگی، محصول اراده فردی نیستند، بلکه نتیجه همافزایی، رقابت و سازگاری متقابلاند.
کتاب علاوه بر تبیین نظری، به جنبههای کاربردی و پژوهشی این رویکرد نیز میپردازد. نویسنده با طرح مدلهای مطالعاتی بینارشتهای، میکوشد نشان دهد که چگونه میتوان از ممشناسی و نظریه پیچیدگی در تحلیل پدیدههای فرهنگی و هنری بهره گرفت. از تغییر سبکهای هنری گرفته تا دگرگونیهای زبانی و اجتماعی، همه میتوانند در پرتو این نگاه تکاملی بازخوانی شوند.
یکی از وجوه قابل توجه کتاب، مقایسه دقیق میان «الگوهای رفتاری در تکامل زیستی و فرهنگی» است. نویسنده توضیح میدهد که اگرچه شباهتهای مفهومی میان ژنها و ممها وجود دارد، اما در جزئیات، تفاوتهای مهمی میان آنها دیده میشود: ممها برخلاف ژنها از ماده فیزیکی تشکیل نشدهاند، بلکه محصول فرآیندهای ذهنی و ارتباطیاند؛ جهش در آنها سریعتر، و محیط انتخابشان متغیرتر است. با این حال، اصول بنیادین «تنازع بقا»، «انتخاب طبیعی» و «سازگاری» در هر دو سطح صادق است.
پاکنژاد در بخش پایانی، بهطور ویژه به کاربرد این دیدگاه در مطالعات فرهنگی معاصر ایران اشاره میکند. به باور او، بسیاری از تحولات فرهنگی در جوامع در حال گذار، از جمله جامعه ایران را میتوان از منظر رقابت ممها و پویاییهای تکاملی تحلیل کرد. ایدههای تازه، سبکهای هنری نو، و حتی تغییر در ساختارهای زبانی، همه در جریان یک انتخاب طبیعی فرهنگی شکل میگیرند که ممهای موفقتر را به بقا و گسترش میرساند.
زبان کتاب علمی و درعینحال قابل فهم است. نویسنده با پرهیز از پیچیدگیهای غیرضروری، مفاهیم زیستی را با مثالهای فرهنگی درهم میآمیزد و از استعارههای روشنی بهره میگیرد. او بهجای آنکه فرهنگ را موضوعی ایستا و انتزاعی بداند، آن را موجودی پویا، خودسامان و در حال تحول میبیند که با هر تعامل انسانی، تکثیر یا اصلاح میشود. به علاوه، کتاب از نظر ساختاری، کتاب دارای چند ویژگی متمایز است: ۱. رویکرد تلفیقی: ترکیب نظریههای تکامل، نشانهشناسی و پیچیدگی، ۲. روش میانرشتهای: پیوند علوم طبیعی و انسانی، زیستشناسی و فلسفه فرهنگ، ۳. تمرکز بر پویایی عناصر فرهنگی: مطالعه فرهنگ به مثابه شبکهای از نشانهها و رفتارهای در حال تغییر، ۴. کاربردپذیری نظریه: پیشنهاد مدلهایی برای تحلیل مصداقی پدیدههای فرهنگی و هنری.
«درآمدی بر تکامل فرهنگ» در ۲۲۵ صفحه بههمت نشر چاژو منتشر شده است.
۲۱۶۲۱۶