تهران- ایرناپلاس- مهاجرت روستاییان به شهرها در ۶ دهه اخیر همواره یکی از مهمترین موضوعهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و جمعیتشناختی کشور بوده و گاه «بعضی» از جنبههای آن بررسی شده است.
برای درک علل و عوامل مهاجرت روستاییان و تبیین دقیق آنچه در چند دهه اخیر رخ داده، در گام نخست نیازمند ارائه تصویری روشن و «واقعی» از شرایط کنونی هستیم زیرا وقتی واقعیت مهاجرت گسترده روستاییان به شهر بیشتر و تاسفبارتر آشکار میشود که به آمار خالی شدن حداقل ۳۳ هزار روستا از سکنه و تغییر ترکیب جمعیتی کشور در دهههای اخیر، دقیقتر و با استناد به دادههای آماری توجه کنیم.
براساس منابع موجود، بیشترین و گستردهترین موج مهاجرت به شهرها در اوایل دهه ۴۰ خوشیدی و با آغاز اصلاحات ارضی در ایران رخ داد و این موضوع در ۶ دهه بعد، به تناوب و با شدتهای متغیر دنبال شده است؛ در سال ۱۳۵۵ برای نخستینبار نسبت خانوارهای شهری به روستایی نزدیک شد تا اینکه در نهایت، سرشماری ۱۳۹۵ نشان داد که تعداد خانوارهای شهری حدود سه برابر روستاییهاست.
در واقع اگر در سال ۱۳۵۵ سه میلیون و ۲۶۵ هزار خانوار ایرانی در مناطق شهری و سه میلیون و ۴۴۶ هزار خانوار در مناطق روستایی ساکن بودند، این رقم در سال ۱۳۹۵ به طور تقریبی ۳ برابر به نفع خانواده های شهری شد و به ازای حدود ۱۸ میلیون و ۱۲۵ هزار ۴۸۸ خانوار شهری، فقط ۶ میلیون و ۷۰ هزار خانوار در مناطق روستایی ساکناند.
این موضوع از نظر جمعیتی (تعداد نفرات) نیز سیری مشابه را طی کرده بهگونهای که در سال ۱۳۹۹ محمد امید معاون وقت توسعه روستایی و مناطق محروم کشور اعلام کرد، از ۸۴ میلیون جمعیت کشور «حدود ۲۰ میلیون نفر روستایی و حدود یک میلیون نفر عشایر هستند که نزدیک به ۲۶ درصد جمعیت کشور را شامل میشوند».
در حالتی خوشبینانه، رقم میانگین جمعیت ساکن در هر روستا حدود ۳۰۰ نفر است که با روستاهای پرجمعیت و مولد دهههای گذشته به کلی متفاوت بوده و در عمل امکان بسیاری از مشاغل و کسبوکارهای بزرگ یا متوسط در روستاها سلب شده است.۳۰۰ نفر، میانگین جمعیت ساکن در هر روستا
براساس آمار، این ۲۶ درصد جمعیت غیرشهری در ۶۲ هزار آبادی و روستا ساکن هستند که ۳۹ هزار روستا، بالای ۲۰ خانوار جمعیت و ۲۳ هزار روستا دارای جمعیتی کمتر از ۲۰ خانوارند. این رقم نشان میدهد در حالتی خوشبینانه، رقم میانگین جمعیت ساکن در هر روستا حدود ۳۰۰ نفر است که با روستاهای پرجمعیت و مولد دهههای گذشته به کلی متفاوت بوده و در عمل امکان بسیاری از مشاغل و کسبوکارهای بزرگ یا متوسط در روستاها سلب شده است.
مهاجرت از روستا به شهر با اینکه روندی پایدار بوده، اما در دورانی اعلام شد که سیری معکوس داشته است؛ از جمله علیرضا زاهدیان رئیس وقت مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تیرماه گذشته درباره مهاجرتها گفت، «برآوردها نشان میدهد در سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸، مهاجرت شهر به روستا بیش از مهاجرت روستا به شهر بوده است».
واقعیت اما اینکه چنین اتفاقی بهصورت محدود و فقط در یکی، دو دوره زمانی خاص رخ داده و در دو سال اخیر و یک پیوستار کلی، ادامه نیافته است؛ در حقیقت آنچه بیشتر ملموس شده، رونق موقتی (و محدود به سه سال) مهاجرت معکوس بوده که البته به نظر میرسد به چند دلیل از جمله بازگشت تحریمها (در سال ۹۷) و ورود ویروس کرونا (در اواخر سال ۹۸) متوقف شده باشد.
در تبیین چرایی رشد مهاجرت معکوس در سالهای ۹۵ تا ۹۸، دلایل چندی بیان شده است؛ کارشناسان معتقدند یکی از این دلایل، «وجود جذابیتهایی مانند اشتغال در بخش گردشگری» از جمله توقفگاههای بومگردی آنهم در برخی روستاها و نه همه آنها بود و نیز «اجرای برخی طرحها که شماری از کارآفرینان را ترغیب به فعالیت اقتصادی در روستاها کرده بود».
با تغییر شرایط اقتصادی کشور، بازگشت تحریمها و توقف یا کاهش اعطای وامهای اشتغال روستایی از سال ۹۸، ورق برگشت و در کنار کرونا و مصیبتهایش، باعث بازگشت مهاجرتها به روال سابق، یعنی از روستا به شهر شد.
آوار کرونا بر مشاغل روستایی
به باور کارشناسان، در دو سال اخیر کسبوکارهای روستایی از جمله گردشگری و صنایعدستی، بیشترین تاثیر منفی را از کرونا و بحرانهای جاری ارزی و تحریمی کشور پذیرفتهاند. امری که در همان ماههای نخستین شیوع کرونا، بسیاری پیشبینی کرده بودند. به طور مثال، اردیبهشت ۱۳۹۹ یعنی تنها سهماه پس از ورود کرونا به کشور، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی اعلام کرد با شیوع این ویروس نزدیک به ۱۳ هزار راهنمای گردشگری شغل خود را از دست دادهاند.
این اتفاق در بسیاری از استانهای گردشگرپذیر تکرار شد و در نتیجه سبب از دست رفتن مشاغل و روی آوردن روستاییان به شهرها شده است؛ برای نمونه ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گلستان اعلام کرد کرونا از اسفند ۹۸ تا پایان شهریورماه امسال، ۷ هزار میلیارد ریال به بخشهای مختلف بخش گردشگری این استان خسارتزده است.
به این ترتیب، ادعاهایی درباره مهاجرت معکوس (از شهر به روستا) حتی اگر واقعی باشد، محدود یه دو یا سه سال بوده و تصویر کلی مهاجرت کشور چنین چیزی را تائید نمیکند؛ نخست آنکه بخشی از کاهش مهاجرت در میانه دهه ۹۰، ناشی از این واقعیت بوده که جابجایی زیادجمعیت، پیشاپیش رخ داده بود؛ به عنوان مثال از سال ۱۳۹۲ تا ۹۷ یعنی در مدت ۵ سال، شامل سالهایی که گفته میشود مهاجرت به شهرها بیشتر بوده، ۴ میلیون و ۷۰۹ هزار نفر در داخل کشور مهاجرت کردهاند که سهم مناطق شهری از آن ۸۴.۴ درصد و مقاصد روستایی ۱۵.۶ درصد است.
با وجود قرار داشتن ۸۵ درصد اراضی کشاورزی، ۲۷ درصد تولید ناخالص ملی و ۱۸ درصد اشتغال در بخش روستایی، اکنون ۷۴ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و فقط ۲۶ درصد در مناطق روستایی کشور زندگی میکنند.در مجموع با وجود قرار داشتن ۸۵ درصد اراضی کشاورزی، ۲۷ درصد تولید ناخالص ملی و ۱۸ درصد اشتغال در بخش روستایی، اکنون ۷۴ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و فقط ۲۶ درصد در مناطق روستایی کشور زندگی میکنند و آن ۱۳ هزار روستایی که تنها در ۳۰ سال (از سال ۶۵ تا ۹۵) خالی از جمعیت شدهاند، مدتها باید طول بکشد که به شرط مهاجرت معکوس، دوباره شاهد نشاط و شادابی جمعیت و تولید شوند.
با این تفاسیر، با دیگر به این پرسش اساسی رئیسجمهوری برمیگردیم که با وجود برخورداری بسیاری از روستاهای ما از نعمت برق، آب، گاز، خانه بهداشت، جاده و …، «چرا یک روستایی باید مهاجرت کند و به حاشیه شهرها برود»؟
در بخشهای بعدی، به مهمترین دلایل مهاجرت از روستا، پیامدهای گسترده آن و راهکارهای معکوسکردن این روند خواهیم پرداخت.
آخرین بروزرسانی سایت: 1400-12-18 19:40